سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 11884

  بازدید امروز : 0

  بازدید دیروز : 58

چالش

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

چالش
کوروش علوی
این وبلاگ به دنبال فشارهای وارده در بنیاد شهید به پرسنل و عدم همکاری در ارتباط سالم بوجود آمده و قصد دارد عملکردها و دیدگاه ها را به چالش بکشد.

 

لینک به لوگوی من

چالش

 

بایگانی

یادتون نره آرشیو هم دارای مطالب جالبی هست
تابستان 1387
بهار 1387

 

اشتراک

 

 

سودمندترینِ گنج ها، دوستی دل هاست . [امام علی علیه السلام]

طرح هاتف بنیاد یا بادبادک

نویسنده:کوروش علوی::: دوشنبه 87/3/6::: ساعت 11:40 عصر

ها! تُف؟

(بادبادک سازی ، بادبادک بازی و بادبادک فروشی)

                                           

وقتی روزهای اول با شور و نشاط طرح هاتف به عنوان پیشخوان بنیاد و تسریع در پاسخ گویی  و کاهش هزینه های درون شهری و برون شهری مطرح شد ، از خوشحالی تو پوستم نمی گنجیدم . آخه فکر می کردم بابا کرم جانباز و ننه شهر بانو (مادر شهید) دیگه کمتر مجبورند این همه راه تا بنیاد بیایند و بروند ، و مشکلات یا خواسته ها و پیگیری هایشان در اسرع وقت رسیدگی می شود.

عجب خوش خیال بودم و چقدر زود جَو گیر می شویم و توجه نداریم که :

این ممکن است یک نان دانی جدید باشد که غارت گرهای جدید با استفاده از ابزار جدید برای خودشان و دوستان و اقوام شان درست می کنند.

می دانید قصه طرح هاتف همان قصه بادبادک سازی است که از بس بادبادک خوشگلی ساخته بود فکر می کرد ، حیف است آن را دست کس دیگری بسپارد و فقط خودش بازی می کرد و وقتی هم   می خواست آن را بفروشد ، می گفت " باید دست خودم باشه تا نترکه" و آدمهایی که آن را می دیدند فقط محو بزرگی و زیبایی آن می شدند ولی چه نفع و فایده ای برای مردم داشت ، معلوم نبود. همه فکر می کردند "هر کس تعریف نکند ، ممکن است از طرف دیگران ابله به نظر بیاد و یا بعضی فکر می کردند : عجب نان دانی خوبی است ، پس ما هم برویم بازی ، تا شاید از این نمد برای ما هم کلاهی باشد" به هر حال این شد که می بینید. یعنی هاتف بنیاد شده بوق معرفی ............. و ..............

 برای یک مشت پرسنل زحمت کش آن هم شده بلا و دردسر. چون فقط با مردم سر و کله می زنند و فحش می خورند و در برخی از استانها ، واحدهای دیگر کار خود را انجام نمی دهند و می اندازند گردن هاتف بیچاره.

خلاصه هاتف بازی هم صفایی داره.یکی به شهرت می رسه ، یکی به نان می رسه ، یکی کار گیرش می آید ، یکی سمینارش را می سازد ، یکی تجهیزاتش را می خره ، یکی پرسنلش را استخدام می کنه ، یکی براش چارت می نویسه ، یکی برایش شرح وظیفه می سازه ،یکی ..... و من ساده دل هم مسخره اش می کنم . اما کی ساخت؟ و کی بازی کرد؟ و کی فروخت؟ و کی برد؟ فراموش شده.

خوش به حال آنها که مرتب طرح از توی آستینشون در می آورند و بَد به حال ما و ایثار گران که چون خودمان دَقَل بازی بلد نیستیم ، دیگران بازیمون می دهند.

والسلام

ابو حسین



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تکرار جعل سند و غفلت از خدا
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com

منبع کد آهنگ مینوس

نیازمندیها و آگهی رایگان درجه1