معضل دهقان - مظفر
از آنجایی که هر پدیده ای را باید در ظرف زمانی و مکانی خود ، و با توجه به شرایط موجود و متغیرهای مؤثر بر آن ارزیابی و بررسی نمود ، حضور چهارساله دهقان ( این به اصطلاح سردار سپاه با کارنامه ای که می گویند در وزارت دفاع "درخشان " بوده )، در بنیاد شهید با فراز و نشیب هایی همراه بود و حالا که به لطف خداوند ، داریم از این موهبت الهی و فیض عظما خلاص می شویم ، بد نیست که وجدانهای بیدار و عقلای سازمان یک آسیب شناسی از تمامی رفتارها ، منش ، دستورات ، مصوبات ، ابلاغیه ها ، سفرها ، بازدیدها ، عزل و نصب ها ، هزینه ها ، عملکردهای خودش وتیم همراهش به همرا آثار مثبت و منفی ، هزینه های غیر محسوس و فرصتهای سوخته و خدای نا کرده حیف و میلهای ایشان انجام دهند تا لا اقل نتواند رزومه ناصحیحی از خود به سازمانهای بعدی ارائه دهد و همه گان بدانند که تئوریهای مدیریتی – امنیتی با نگاه ارزشی و دیدگاه بستة خشک مقدس مآبی چه بر سر سازمان ما و جامعه هدفش آورده .
از سوی دیگر یادمان نرود ، ورود رؤسای غیر سازمانی به بنیاد همیشه غیر میمون و نامبارک بوده ومسئولین کی به این مطلب خواهند رسید که این گونه مدیران اگر با دولت هم سو هستند، اما لزوماً متعهد به اهداف و برنامه های ایثار گران نیستند و نمونه های آن در سالهای قبل وجود داشته. و با این نگاه به نظر می رسد آمدن مظفر نیز ، دردی از دردهای این سازمان را دوا نخواهد کرد و سازمان را با چالشی دیگر مواجه خواهد کرد .نه این که بخواهیم قضاوت عجولانه داشته باشیم ، اما این داستان سر دراز دارد و ما هم ، نخوانده ملا هستیم . چرا که نگاه آسیب شناسانه و انتقادی ما باعث شده که حتی تا ریزترین زوایای هر پدیده یا رخدادی را ببینیم و از آن الگو برداری کرده و برای خودمان تجربه ای به قیمت عمر و زندگی مان به دست آوریم.
پس هر کس امیدوار است که با رفتن دهقان و آمدن مظفر ، اوضاع خوب می شود ، باید به او گفت " زهی خیال باطل " " برو فکر نان باش که خربزه آب است".
والسلام
ابو حسین