اندر حکایت تعویض پور سلطانی به جای گل وردی
آنچه که گلوردی دنبال کرد همان پروژه تکمیل برون سپاری و غارت بنیاد از طریق سپردن پروژه های مسخره و ساده به دوستانش بود تا از این طریق هم بنیاد را از حیّز انتفاع ساقط نماید و هم کیسه خود را پر کند و چیزی که مطرح کرد بهانه و پوششی بود در همین رابطه.چه کسی است که نداند یک سازمان خدماتی و وظیفه محور هم نیاز به باز مهندسی فرآیندها و معماری سازمانی دارد و کیست که نداند اگر فرآیندها درست تعریف شود و مسیر حرکت به وضعیت مطلوب ؛ خوب طراحی شود و وضعیت مطلوب هم خوب و قابل دسترس باشد ، سازمان متحول نمی شود.اینها حرفهای درست با نیت بد و ناصواب بود که نتیجه اش حداقل ماهی 5 میلیون تومان حقوق برای خودش و دارو دسته اش و یک کارنامه از فعالیتهای تحولی در بنیاد بود و تازه هنوز آثار تخریبی آن روی اذهان پرسنل ، قابل بررسی نیست و دور کردن بنیاد از اهداف و برنامه هایش هم مطلبی است که صاحب نظران باید در مورد آن تحقیق و تفحص کنند.
و اما ، حالا یک نفر دیگر آمده و فکر می کند می خواهد کمر غول را بشکند و کار را تمام کند و در کارنامه خود ، تغییر و تحول بنیاد به سمت سازمانIT محور را ثبت کند و با کمک از قائم مقام پروژه سازمان الکترونیک را تکمیل کند .
خوب این هم عالی است اما این دارو دسته قبلاً آزمون را در4 سال بعد از ادغام پس داده اند و هیچ نکرده اند بجز آنچه که پرسنل زحمت کش انجام دادند و آنها به نام خود ثبت کردند.
وافعاً کیست که نداند افرادی مثل قائم مقام اسبق معاونت توسعه مدیریت و امور مجلس چه کرد و کیست که نداند قائم مقام اسبق معاونت تعاون و مشاور کنونی ریاست و رئیس مرکز تحقیقات راهبردی چه می کند و قانون جامع ایثارگران حاصل زحمات کیست و کدام وجدان بیداری است که نداند مدیر کل ژذیرش و امور اداری ایثارگران و یا مدیر کل آمار و اطلاعات بنیاد و دیگران چه زحماتی برای سازمان یا ایثار گران کشیدند.
بیایید همگی با هوشیاری ، مراقب تحرکات فتنه انگیز و مخل کار و تلاش خودمان باشیم و راهی نرویم جز آنکه مرضی خداوند باشد.
والسلام
ابو حسین