آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچ
مرتب به این متهم می شویم که:
" چرا نیمه خالی را می بینید، چرا واقع بین نیستید ، چرا فقط کاستی ها را می گویید ، نق نق کردن فایده ندارد ، اگر راست می گویید راه حل بدهید و ......"
همه اینها درست است . ولی ، ولی ، ولی
آیا مطرح کردن کمبودها و کاستی ها یعنی دیدن نیمه خالی ؟
گفتن اشکالات ساختاری ، سازمانی و عملکردی ، یعنی غیر واقع بین بودن ؟
مطرح کردن باند بازی ها و غارتها یعنی نق نق کردن ؟
بیان کردن ...... یعنی ........
یعنی فکر می کنند با مطرح کردن این اتهامات و انگ زدنها باعث می شود ما از گفتن حقایق و ناهنجاریها دست برداریم؟
تازه شروع کردیم و اگر راست می گویند آنها بیایند و سازمان را شفاف کنند و در مقابل دید همه گان و قضاوت عقلا قرار بدهند تا معلوم بشود " ریگ تو کفش کیه" ؟
ما که ادعا نداریم ولی ادعاهای آنها است که گوش فلک را کر کرده.
داشتم یک گشتی توی گوگل می زدم و ایثار گران را سرچ کردم . آقا دیدم هر کسی یک سایت یا وبلاگ داره به نام ایثارگران و یا مطالبی که مربوط به ایثارگران و نقل قول از مسئولین بود آورده اند مثل خبر گذاری ها و روزنامه ها و بنیاد مرکز و بنیادهای تابعه و ایثارگران سازمانها و .....
اینجا بود که این ضرب المثل یادم آمد که :
" آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچ "
والسلام
ابو حسین