مشاورین جوان
(سکوی پرش به رسم مراکز قدرت)
(به بهانه برنامه مثلث شیشه ای سه شنبه شب تلویزیون)
وقتی در یک برنامه تلویزیونی با این وسعت مخاطب و عمق نفوذ به مسئله یک مشاور جوان پرداخته می شود که با اتصال به مراکز قدرت در سن 27 سالگی از مدیران مطرح کشور می شود و آنقدر اعتماد به نفس پیدا می کند که کاندید شورای شهر شود ، چرا ما یک مثلث شیشه ای در سازمان راه نیاندازیم و به بررسی حضور و تأثیر مشاوران جوان نپردازیم.
یادمان است که از اهداف اولیه حضور این مشاورین جوان در سازمانها ، ایجاد شور و نشاط ، تزریق فکر و ایده های نو، کم کردن مصلحت اندیشی و بالا بردن ریسک پذیری ، خلاقیت و نو آوری بود و از طرف دیگر همانطور که از اسمشان پیدا است مشاور هستند و کمک کننده به تصمیم سازی و نه عامل اجرایی و سیاست گذاری .
اما اشکال از آنجا شروع شد که به این بچه مکتبی ها گفته شده بود که در سازمانها فساد و تباهی غوغا می کند و شما باید با نفوذ به مراکز قدرت و با پشتیبانی دفتر ریاست جمهوری ، آنچنان نقشی بازی کنید که حتی ریاست سازمان هم از شما حساب ببرد و کم کم با به دست آوردن اطلاعات و هماهنگی با ستاد مرکز مشاورین جوان ، قدرت را به دست آورید.
و خیلی جالب است که همة آنها تیپ حزب الهی دارند و به سبک بچه های جبهه در اطاق هایشان یا پست تو دارند و یا قالی در اطاق پهن می کنند و سجاده را در کنار آن می گذارند و تظاهر به تقوا و فروتنی می کنند . اما خیلی زود به دلیل جوانی و خامی ، شروع به برخورد با مدیران و با تجربه ها و مسن تر ها کرده و از مشاوره به حوزة عمل و قبض و بست روی می آورند و چون تا حالا قدرت را تجربه نکرده اند ، شیفته شده و خود را گم می کنند .
آسیب های ناشی از حضور آنها به اینجا ختم نمی شود زیرا تجربه شکست آنها در سازمانها ، هر حرکت انقلابی و بر خاسته از بطن مردم را هم با چالش جدی مواجه می سازد.اما می شود یک کار کرد ، برگشتن به عقب و از اول شروع کردن . به این معنی که به جای به دست آوردن قدرت به دلها رسوخ کنند و کارکنان را دریابند و نشان دهند که دارای اهداف پاک و متعالی هستند و نه قدرت و نه زور و نه پول آنها را فریب نمی دهد.و پرسنل هم با دیده اغماض این فرزندان ایران زمین را بپذیرند و اجازه بدهند شور و نشاط جوانی در سازمان ، سایه زیبای خود را پهن کند.
والسلام
ابو حسین