سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 11791

  بازدید امروز : 2

  بازدید دیروز : 0

چالش

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

چالش
کوروش علوی
این وبلاگ به دنبال فشارهای وارده در بنیاد شهید به پرسنل و عدم همکاری در ارتباط سالم بوجود آمده و قصد دارد عملکردها و دیدگاه ها را به چالش بکشد.

 

لینک به لوگوی من

چالش

 

بایگانی

یادتون نره آرشیو هم دارای مطالب جالبی هست
تابستان 1387
بهار 1387

 

اشتراک

 

 

آنکه با کسی که از مدارایش ناگزیر است مدارا نمی کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]

مأمورین در بنیاد شهید و امور ایثارگران

نویسنده:کوروش علوی::: دوشنبه 87/3/6::: ساعت 11:47 عصر

مأمورین

(عدم تعادل در تراز بازرگانی)

به مسئله مأمورین به سازمانها می توان از زوایای گوناگون نگاه کرد ، مثلاً در بنیاد شهید و امور ایثار گران تا آنجا که ما یاد داریم تعداد مأمورین از بنیاد کم و تعداد مأمورین به بنیا د زیاد است به عبارت بهتر، تراز بازرگانی در بنیاد منفی است یعنی وارداتش بیش از صادراتش است و زیان می بینید چرا که اگر تصور نکنیم که این مأمورین مثل کالاهای مصرفی هستند ، باید حداقل تصور کنیم که کالاهای آرایشی یا بهداشتی هستند که بود یا نبودشان در طرحهای زیربنایی ، صنایع  و معدن ، طرحهای تحولی  و ..... تأثیر ندارد.و ایثارگران هزینه اضافی برای آنها می پردازند. اما خوب اینها هم در نوع خود کالا هستند و اگر به ما نیاندازند ، پس به کی بیاندازند؟ 

  بگذریم .

خدا وکیلی ، اینها در بنیاد چی می خواهند؟ مگر سازمان بنیاد کم کارشناس ، مدیر و نخبه دارد؟هزینه نگه داری از این ها چقدر است؟ غیر از حقوق ، مزایا ، تسهیلات ، ماشین و خانه چه هزینه های دیگری به گُرده این سازمان فلک زده ، اضافه می کنند؟آیا بنیاد سکوی پرش است ؟در کارنامه های خود چی ثبت می کنند و این کارنامه ها را برای احراز چه پستهایی بکارمی گیرند؟چرا مأمورین ما را برمی گردانند ، اما اینها کَنگر خوردند و لنگر انداختند؟آیا تنها راه خلاصی از دست اینها این است که به ریاست محترم جمهور نامه بزنیم و از محسنات و مزایای اینها آنقدر بگوییم تا شاید بشه آنها را به یک سازمان دیگر انداخت؟

یعنی واقعاً مشکلات خودمان کم است که حالا باید به مشکل نیروهای آواره و مدیران تبعیدی دیگران هم فکر کنیم؟( مثل طرح رسیدگی به جانبازان اگوری بگوری فرانسه و زنهای نازنین شهدای بوسنی  ، آمریکا ، انگلیس ، هلند و.... که یکی از این آقایان مطرح کرده بود).

بابا ای مأمورین ! جان مادراتون بروید ، بنیاد  هنوز توی مسئلة رئیس و معاون و مدیر تحمیلی مانده  ، دیگر نان اضافی ندارد به شما بدهد. خدا روزی شما را جای دیگر بدهد.بنیاد بودجه را از دولت می گیرید و آن موقع که شرکتهای بنیاد سود ده بود، گذشته و حالا حتی نون ایثارگرا را هم به زور در می آورد.

بدو بابا بدو.

یا الله. یا الله.خوش گلدی.

والسلام

ابو حسین



مشاورین جوان

نویسنده:کوروش علوی::: دوشنبه 87/3/6::: ساعت 11:36 عصر

مشاورین جوان

(سکوی پرش به رسم مراکز قدرت)

(به بهانه برنامه مثلث شیشه ای سه شنبه شب تلویزیون)

وقتی در یک برنامه تلویزیونی با این وسعت مخاطب و عمق نفوذ به مسئله یک مشاور جوان پرداخته می شود که با اتصال به مراکز قدرت در سن 27 سالگی از مدیران مطرح کشور می شود و آنقدر اعتماد به نفس پیدا می کند که کاندید شورای شهر شود ، چرا ما یک مثلث شیشه ای در سازمان راه نیاندازیم و به بررسی حضور و تأثیر مشاوران جوان نپردازیم.

یادمان است که از اهداف اولیه حضور این مشاورین جوان در سازمانها ، ایجاد شور و نشاط ، تزریق فکر و ایده های نو، کم کردن مصلحت اندیشی و بالا بردن ریسک پذیری ، خلاقیت و نو آوری بود و از طرف دیگر همانطور که از اسمشان پیدا است مشاور هستند و کمک کننده به تصمیم سازی و نه عامل اجرایی و سیاست گذاری .

اما اشکال از آنجا شروع شد که به این بچه مکتبی ها گفته شده بود که در سازمانها فساد و تباهی غوغا می کند و شما باید با نفوذ به مراکز قدرت و با پشتیبانی دفتر ریاست جمهوری ، آنچنان نقشی بازی کنید که حتی ریاست سازمان هم از شما حساب ببرد و کم کم با به دست آوردن اطلاعات و هماهنگی با ستاد مرکز مشاورین جوان ، قدرت را به دست آورید.

و خیلی جالب است که همة آنها تیپ حزب الهی دارند و به سبک بچه های جبهه در اطاق هایشان یا پست تو دارند و یا قالی در اطاق پهن می کنند و سجاده را در کنار آن می گذارند و تظاهر به تقوا و فروتنی می کنند . اما خیلی زود به دلیل جوانی و خامی ، شروع به برخورد با مدیران و با تجربه ها و مسن تر ها کرده و از مشاوره به حوزة عمل و قبض و بست روی می آورند و چون تا حالا قدرت را تجربه نکرده اند ، شیفته شده و خود را گم می کنند .

آسیب های ناشی از حضور آنها به اینجا ختم نمی شود زیرا تجربه شکست آنها در سازمانها ، هر حرکت انقلابی و بر خاسته از بطن مردم را هم با چالش جدی مواجه می سازد.اما می شود یک کار کرد ، برگشتن به عقب و از اول شروع کردن . به این معنی که به جای به دست آوردن قدرت به دلها رسوخ کنند و کارکنان را دریابند و نشان دهند که دارای اهداف پاک و متعالی هستند و نه قدرت و نه زور و نه پول آنها را فریب نمی دهد.و پرسنل هم با دیده اغماض این فرزندان ایران زمین را بپذیرند و اجازه بدهند شور و نشاط جوانی در سازمان ، سایه زیبای خود را پهن کند.

والسلام

                                                           ابو حسین

جابجایی رئیس با نماینده

نویسنده:کوروش علوی::: دوشنبه 87/3/6::: ساعت 11:19 عصر

معضل دهقان - مظفر

از آنجایی که هر پدیده ای را باید در ظرف زمانی و مکانی خود ، و با توجه به شرایط موجود و متغیرهای مؤثر بر آن ارزیابی و بررسی نمود ، حضور چهارساله دهقان ( این به اصطلاح سردار سپاه با کارنامه ای که می گویند در وزارت دفاع "درخشان " بوده )، در بنیاد شهید با فراز و نشیب هایی همراه بود و حالا که به لطف خداوند ، داریم از این موهبت الهی و فیض عظما خلاص می شویم ، بد نیست که وجدانهای بیدار و عقلای سازمان یک آسیب شناسی از تمامی رفتارها ، منش ، دستورات ، مصوبات ، ابلاغیه ها ، سفرها ، بازدیدها ، عزل و نصب ها ، هزینه ها ، عملکردهای خودش وتیم همراهش به همرا آثار مثبت و منفی ، هزینه های غیر محسوس و فرصتهای سوخته و خدای نا کرده حیف و میلهای ایشان انجام دهند تا لا اقل نتواند رزومه ناصحیحی از خود به سازمانهای بعدی ارائه دهد و همه گان بدانند که تئوریهای مدیریتی – امنیتی با نگاه ارزشی و دیدگاه بستة خشک مقدس مآبی چه بر سر سازمان ما و جامعه هدفش آورده .

از سوی دیگر یادمان نرود ، ورود رؤسای غیر سازمانی به بنیاد همیشه غیر میمون و نامبارک بوده ومسئولین کی به این مطلب خواهند رسید که این گونه مدیران اگر با دولت هم سو هستند، اما لزوماً متعهد به اهداف  و برنامه های ایثار گران نیستند و نمونه های آن در سالهای قبل وجود داشته. و با این نگاه به نظر می رسد آمدن مظفر نیز ، دردی از دردهای این سازمان را دوا نخواهد کرد  و سازمان را با چالشی دیگر مواجه خواهد کرد .نه این که بخواهیم قضاوت عجولانه داشته باشیم ، اما این داستان سر دراز دارد و ما هم ، نخوانده ملا هستیم . چرا که نگاه آسیب شناسانه و انتقادی ما باعث شده که حتی تا ریزترین زوایای هر پدیده یا رخدادی را ببینیم و از آن الگو برداری کرده و برای خودمان تجربه ای به قیمت عمر و زندگی مان به دست آوریم.

پس هر کس امیدوار است که با رفتن دهقان و آمدن مظفر ، اوضاع خوب می شود ، باید به او گفت " زهی خیال باطل " " برو فکر نان باش که خربزه آب است".  

                                                         والسلام

ابو حسین



بنیاد شهید در چمبره مدیران سفارشی

نویسنده:کوروش علوی::: دوشنبه 87/3/6::: ساعت 11:5 عصر

معاونت توسعه مدیریت و امور مجلس

(معاونت در سرکوب و خفقان)

زمانی که یک فردی را با توصیه آوردند  در بنیاد که ظاهرش مثل مُلاها و رفتارش مثل بچه های دهه شصت است ، اولین فکری که به ذهن متبادر می شود ،ایجاد عدالت علوی و حاکمیت ارزشهای جبهه و جنگ است . اما جالب است که با گذشت زمان همین رئیس تبدیل به یک عنصر می شود که اعمالش در جهت ایجاد اختناق و سرکوب مخالفین بوده و نوکر بی چون و چرای منویات دجاله های مأمور می شود .

به خاطر داریم که بخشنامه چالش بر انگیزش را که باعث شد جانبازان از چندین استان بیایند و خیابان طالقانی را ببندند و بخشنامه شَر آفرینش که در پایان سال گذشته باعث شد پرسنل بیچاره در هاله ای از ابهام و سر در گمی فرورفته و همه انگیزه های کار و خدمت را از دست بدهند . چرا که ایشان با تمسک به قانون مدیریت خدمات کشوری ، بخشنامه کرد که باید پرسنل تا قبل از عید بروند و اِلا از تشویقات باز خریدی بی بهره می مانند.

جالب تر آوردن مشاور جوان با دستور همان هایی که آورده بودنش بود که قرار شد، یک نفر بیاید و با دید جوان و شور و نشاط جوانی ، موجب شادی در سازمان شود . اما در اندک زمانی به ایشان آنقدر اختیار دادند که معاونتها و مدیران کل نیز از دخالتهای بی ادبانه یا خودسرانه و غیر کار شناسی اش به تنگ آمدند و حالا تبدبل شده به ملیجک آقایان که کاری ندارد بکند جز ادا و اصولهای حزب الهی ، تجمل گرایی و زیاد کردن رده های تصمیم گیری.

حاصل این انتصابها برای سازمان هم بالا رفتن هزینه و سرکوب مخالفین با شیوه های پلیسی و به وجود آوردن جَو چاپلوسی و تملق است.

والسلام

 ابو حسین



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تکرار جعل سند و غفلت از خدا
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com

منبع کد آهنگ مینوس

نیازمندیها و آگهی رایگان درجه1